یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن.

وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم!

زن از خوشحالی پرید بالا و گفت:

.


چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم.

فرشته چوب جادوییش رو ت داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد !

حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه.

مرد هم چند لحظه ای فکر کرد و بلاخره گفت:

این خیلی رمانتیکه ولی خب چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد

بنابراین خیلی متاسفم عزیزم آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!!!

زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه.

بنابر این فرشته چوب جادوییش رو ت داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد !!!

به همین راحتی آرزوی شوهر ان زن برآورده شد! :-)

داستان طنز

داستان طنز در آرزوی شوهر

داستان بهلول و کمک به نیازمندان

داستان بهلول و آب انگور

یه ,فرشته ,زن ,خیلی ,آرزو ,آرزوی ,جادوییش رو ,رو ت ,ت داد ,داد و ,چوب جادوییش

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

میراکیلس لیدی باگ پایه اول تا ششم ابتدایی2- رضایی salamatpoost mohammadsabz هر که ترا شناخت ، جان را چه کند ؟ مدیر اجرایی صنعت حمل و نقل ریلی عصر ظهور آشپزخونه عشق نامه limuu